شعر های عاشقانه
گرچه هرلحظه زبیداد تو خونین جگرم
هم بجان توکه ازجان بتو مشتاق ترم
شعر های عاشقانه تو کیستی،که اینگونه،بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
شعر عاشقانه کوتاه
دل که آشفته روی تو نباشد دل نیست
آنکه دیوانه خال تو نشد عاقل نیست
دوبیتی عاشقانه
زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم
چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم
بشنو از نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
شعر عاشقی
غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر
شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر
شعر عاشقانه ی کوتاه
گر بی خبر آمدیم به کوی تو، دور نیست
فرصت نیافتیم که خود را خبر کنیم
شعر عشقولانه
گرچه میدانم نمی‌آید،ولی هردم از شوق
سوی درمی‌آیم و هرسو،نگاهی میکنم
شعر عاشقانه زیبا
از سوز محبت چه خبر اهل هوس را
این اتش عشق است نسوزد همه کس را
شعر عاشقانه عارفانه
آورم پیش تو از شوق پیام دگران
گویمت تا سخن خویش به نام دگران
شعر عاشقانه قشنگ
من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
شعر عاشقانه جدید
گاه گاهی به من ازمهر پیامی بفرست
فارغ ازحال خود و جان و جهانم مگذار
شعر عشقولانه
غمی خواهم که غمخوارم تو باشی
دلی خواهم که دل آزارم تو باشی
شعر عاشقی زیبا
گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
اشعار عاشقانه
گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگو
شعر عاشقانه دوبیتی
صبر در جور و جفای تو غلط بود غلط
تکیه بر عهد و وفای تو غلط بود غلط